1397/10/23
تاريخچه جواهرسازى در جهان
محققانى که تاريخچه جواهرسازى را بررسى کرده اند، حداقل تا پنج هزار سال قبل از ميلاد، به عقب برگشتهاند. آنها رد پاى جواهرسازان بدوى را تا تمدن اوليه مصر و بين النهرين پيگيرى کرده و بالاخره به اين نتيجه رسيدهاند که در گذشته، آويختن جواهرات، سمبلى براى اظهار قدرت و نشانه اهميت و امتياز طبقه خاصى از مردم آن جامعه بوده است. اين نقش سمبليک، گاهى با استفاده از جواهرات، به منظور مصونيت از بيمارىها و همراه با آن، رشد علايق خرافى پيوند خورده است .
تعدادى از گنجينههاى مربوط به تمدن 2500 سال پيش بين النهرين کشف شده است که از ميان آنها مىتوان به کشفيات آرامگاه سلطنتى شهر اور اشاره کرد. در اين گنجينه اشياى گرانبهاى پرکار و گوشوارههاى لاجورد، يافت شده و حتى نمونههايى از ابتدايىترين فعاليت بشر آن زمان براى زراندوزى، قابل بررسى است.
مصريان قديم، با استفاده از سنگهاى قيمتى، گردنبندهاى سنگين گوهرنشان و تاج سرهايى جهت استفاده بر روى کلاهگيس مىساختند .
در خلال هزاره دوم و اول قبل از ميلاد، شيوه ساخت جواهرات در اروپا و آسياى غربى حاکى از ظهور عصر آهن و برنز بود، در اين دوره، سنجاقها، گل سينهها، النگوها و سنجاقهاى لباس داراى شکلهاى ساده هندسى با نقوش برجسته حلقوى و يا گل بوتهاى يود .
در هزاره اول بعد از ميلاد جواهرسازى در اروپا به طور کلى، به صورت کندهکارى و قالبريزى و تهيه سنگ نگين دنبال شده است. در حالى که در ساير نقاط جهان، مواد زينتى بسيارى مورد استفاده اهل فن بود .
زيورهاى معمول در قرون وسطى، عبارت بود ند از النگوها و نشانههايى که کاربرد دينى داشتند. اغلب اين زيورها و نشانهها، به طور معمول، از جنس سرب و حامل تصويرى از قديسين يا شکل يک معبد بودند. از قرن يازدهم به بعد، شهر ونيز مرکز ساخت شيشههاى تزئينى و زيورهاى ظريف شد.
قرن 17، دوران تحول جواهرات پرزرق و برق و روى آورى به جواهراتى بود که بر اوضاع و شرايط اجتماعى آن زمان منطبق بود. قرن هجدهم در اروپا، عصر پيدايش حرفه تراش جواهرات زيبا، به ويژه زيورهاى درخشنده از جنس الماس است که تا امروز ادامه دارد .
در کشورهاى آسياى مرکزى، جواهرسازى منعکس کننده بسيارى از جنبههاى زندگى مادى و معنوى و شيوه زيست ساکنان اين منطقه، و نيز مفاهيم دينى، اجتماعى، اخلاقى و هنرى آنان است .
جواهرسازان باخترى، در نشاندن سنگهاى رنگينى، چون فيروزه و نارسنگ، مهارت داشتند و از انواع تکنيکهاى فلزکارى، مانند ريختهگرى، برجسته کارى، قلمزنى و مليلهکارى استفاده مىکردند.
در اواخر سده نوزدهم و اوايل سده بيستم، وفور بىاندازه ترصيعات الوان، گوناگونى بسيار در اشکال و نيز نوعى کمالگرايى در جواهرسازى آسياى مرکزى پديد آمد .
تاريخچه جواهرسازى در ايران
شواهد و مدارک باستانشناسى اين نکته را تاييد مىکند که شمال و مرکز ايران، جزو قديمىترين مراکز صنايع فلزکارى جهان بوده است. آشکار است که بشر، تنها در سرزمينى مىتوانست به سودمندى فلز پى ببرد که در آن فلزات و کانىهاى آنها وجود داشته باشد.
فلزکارى و هنرهاى مرتبط با آن، به عنوان يکى از شاخههاى عمده هنرهاى صناعى، از کهنترين روزگاران تا دوران معاصر و زمان حال، آثار ارزشمندى همچون مفرغينههاى لرستان، زيورآلات و ريتونهاى هخامنشى، بشقابهاى نفيس زرين و سيمين ساسانى، آثار فلزى بىبديل صدر اسلام، مفرغها و مشبککارىهاى بىمانند سلجوقى و نفايس گرانقدر فلزى چون طلاکوبىها و نقرهکوبىها و مرصعکارىهاى دوران صفوى و سرانجام ضريحهاى پر جلوه و با ابهت را پيشکش هنر دوستان نموده است.
فلزکارى، رشتههاى متعدد و متنوعى را شامل مىشود که ساخت زيورآلات، يکى از مهمترين اين رشتههاست. اين مصنوعات، شامل طيف وسيعى از محصولات و زيورآلات مىشود که با مواد و مصالح مختلفى، مانند چوب، عاج، استخوان، شاخ و همچنين شيشههاى رنگى، قطعات سراميکى، فلزات، سنگهاى رنگى قيمتى و ارزان قيمت و قراردادن و جاگذارى قطعات رنگى داخل فلزات ساخته مىشود. اين هنرها، شامل دو گروه، زيورآلات اصلى و قيمتى، مانند طلا و جواهر و زيورآلات مى شود. عمدهترين محصولات آنها نيز شامل انواع گوشواره، گردنبند، سينهريز، دستبند، النگو، انگشتر و غيره است .
در ايران باستان و در دورانهاى قبل از مادها و در هزاره سوم و دوم قبل از ميلاد، در کاوشهاى باستانشناسى تپه سيلک، مارليک، حسنلوو....آثارى به دست آمده که در حد خود زيبا و بىنهايت، دقيق و صحيح، ساخته و پرداخته شده است. اين آثار، بيشتر از سفال و فلزات گرانبها به ويژه طلا و نقره است
دوره هخامنشى، دوره شکوفايى فلزکارى ايران، در زمينه ريختهگرى، چکشکارى، سوارکردن فلزى روى فلز ديگر و نيز تزيين فلزات، به وسيله سنگهاى قيمتى (گوهر نشانى) بوده است. در دوره مذکور، آثار متعددى از طلا و نقره ساخته شده که نشانگر سليقه و استادى فلزکاران در اندوره است.
زيورآلات مکشوفه، مربوط به دوره هخامنشيان، زيبا و ظريف و از نظر فن زرگرى، دقيق و بىنقص است. در دوره اشکانيان، آثار جالبى در اشکال گوشواره، النگو و گردنبند به دست آمده که نمودار هنر پيشرفته و تکامل يافته آن روزگار است .
زيورآلات مربوط به دوره ساسانيان که فنزرگرى در آن بىنهايت، پيشرفته بوده نمونههاى ديگرى از گنجينههاى هنر ايران، در زمينه اشياى تزيينى براى خودآرايى است .
در دوران اسلامى هنر زرگرى و زيورسازى با هنر گوهرنشانى همراه مىشود، ابتدا سنگهاى لاجورد طبيعى و به تدريج عقيق و شبق و در دورانهاى نزديکتر زبرجد، ياقوت، زمرد، الماس و برليان در تزئين زيورها به کار رفته و در قرن کنونى و زمان معاصر کاربرد فيروزه نيز به عنوان نگينهاى تزئينى رونق پيدا کرده است .
دوران اسلامى
امروزه نيز بسيارى از روشها براى بازيافت و ساخت طلا در ايران، مانند گذشته ادامه دارد .گرچه علاوه بر روشهاى سنتى، روشهاى نوينى روى کار آمده؛ ولى هنوز همان روشهاى قديمى، متداولتر است.